حدود یک دهه پیش، فلزیابی علاقهمند به کشف آثار تاریخی، در مزرعهای واقع در کرککودبرایتشایر در منطقه بالمگی اسکاتلند، یکی از مهمترین یافتههای باستانشناسی تاریخ بریتانیا را به نام خود ثبت کرد؛ زیرا موفق شد بیش از ۵ کیلوگرم نقره، طلا و اشیای تاریخی از جمله سنجاق سینه و صلیب سرخ را کشف کند.
دور همه این اشیای تاریخی منسوجات باستانی پیچیده شده بود و برآوردهای نخستین نشان میداد که در حدود هزار سال قبل در سینه خاک پنهان شدهاند.
این مجموعه در همان زمان تحت عنوان «گنجینه گالووی عصر وایکینگها» به موزه ملی اسکاتلند منتقل شد. همزمان نیز پژوهشگران بررسی درباره آن را آغاز کردند. تمامی نشانهها از ارتباط این گنجینه با عصر وایکینگها در جنوب اسکاتلند حکایت داشت اما از آنجا که تمامی اشیا با پارچه پوشانده شده بودند، تنها یک راه برای بررسی موشکافانه وجود داشت و آن نیز استفاده از اشعه ایکس بود. چراکه جداکردن پارچه از جدار بیرونی اشیا میتوانست به آنها آسیب برساند.
حالا با گذشت حدود ۱۰ سال و پس از اینکه پارچههای چسبیده به اشیا با روشهای مختلف و به تدریج از آنها جدا شدهاند، شواهد گویای آن است که ظرف نقرهای این مجموعه متعلق به اشرافزادگان ساسانی است و از ایران به بریتانیا منتقل شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نگارههای حکاکی روی ظرف نقرهای شامل تاجها، محرابهای آتشین و تصاویری از ببر و پلنگ که اکنون قابل مشاهد شدهاند، شمایلنگاریهای دین زرتشتی را نمایندگی میکند که در زمان امپراطوری ساسانیان، دین رسمی ایرانیان بود.
باستانشناسان بر این باورند که حتی فلز بهکار رفته در این ظرف نیز از معدن نقرهای در ایران به دست آمده است.
روزنامه گاردین، به نقل از دکتر مارتین گلدبرگ، مسئول مجموعههای اوایل قرون وسطی و وایکینگها در موزه ملی اسکاتلند، نوشت نماد مرکزی ظرف همان چیزی است که در میان ایرانیان «محراب آتش» نامیده میشد. ساسانیان از همین نماد نیز در ضرب سکه استفاده میکردند و در آیینهای مذهبی نیز آن را به کار میبردند.
به عقیده دکتر مارتین گلدبرگ، نگاره تاج روی ظرف نیز که از آن شعلههای آتش بیرون میآید، نشان میدهد که احتمالا این ظرف برای خاندان شاهنشاهی بود است. ضمن اینکه شاهان ساسانی در بیشتر نگارههای بهجامانده در حال شکار پلنگ و ببر دیده میشوند که در این ظرف هم وجود دارد.
همچنین به گفته جین کرشاو، کارشناس نقره عصر وایکینگ در دانشگاه آکسفورد، «این ظرف آلیاژی از نقره و سرب خالص دارد که نمونهای از نقره ساسانی است.»
این پژوهشگر که در شناسایی مجموعه گالووی با موزه اسکاتلند همکاری داشته، گفت میتوانیم تا آنجا پیش برویم که بگوییم سیاهقلم به کار رفته در ای نظرف شامل ترکیب نقره، گوگرد و سرب از معدن معروف نخلک ایران استخراج شده است.
در مجموع، نگارههای روی ظرف و نوع نقرهای که در ساخت آن استفاده شده است، پژوهشگران را به این نظر رساند که این جام احتمالا متعلق به اشرافیان ساسانی بوده و به اسکاتلند منتقل شده است.
شناسایی جام متعلق به دوران ساسانیان در میان آثاری مرتبط با عصر واکینگها از این نظر موجب شگفتی پژوهشگران شد که این ظرف حدود هزار سال قبل چگونه و به دست چه کسانی به اسکاتلند منتقل شده که هزاران کیلومتر با ایران فاصله دارد.
امپراطوری قدرتمند ساسانی در ایران با در پیش گرفتن سیاست تمرکززدایی روابط تجاری گستردهای با نقاط مختلف جهان را آغاز کرد. کشف مهر ساسانی در حفاریهای سریلانکا، پیدا شدن سکههای ساسانی در قاره آفریقا، نروژو سوئد و حالا کشف ظرف نقرهای در اسکاتلند از بزرگی روابط تجاری ساسانیان خبر میدهد که بخش عمده آن نیز از طریق دریا انجام میشد.
نکته قابل توجه اینکه ظروف سلطنتی نیز در کنار کالاهایی مانند شراب، پارچه و خشکبار از اقلام مهم تجاری دوران ساسانیان به شمار میرفتند.
با این حال، شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه وایکینگها در دوران ساسانیان به ایران سفر کردند. این موضوع بهخصوص وقتی سکههای دوران ساسانیان در سوئد و پارچههای ابریشم ایرانی در نروژ پیدا شد، در کانون توجه بیشتر قرار گرفت.
وایکینگها دریانوردانی جنگجو از جنوب اسکاندیناوی بودند که با نقاط مختلفی از دنیا روابط تجاری داشتند. گروهی از آنان نیز که از شمال اروپا به غرب روسیه مهاجرت کرده بودند از طریق رود ولگا با دریای خزر و ایران ارتباط داشتند. مردمان آن زمان به دلیل سکونت وایکینگها در روسیه آنها روسی میدانستند.
به گزارش سایت عصر ایران، احتمالا روسهایی که طبق روایت ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان، ایران را در زمان سامانیان غارت کردند، همان وایکینگها بودند، اما شواهدی هم وجود دارد که نشان میدهد آنها پیش از ورود اسلام و در دوران ساسانیان به ایران سفر کردهاند. از جمله بقایای کشتی اوزِبرگ، منتسب به وایکینگها در نروژ که در میان آنها ابریشمهای ایرانی متعلق به دوران ساسانیان وجود داشت.
ماریان وِدِلر، استاد باستانشناسی دانشگاه اسلوی نروژ، به ارتباط نقوش این ابریشمها با اساطیر ایرانی اشاره کرده است و میگوید تردید ندارد که آنها از ایران آمدهاند. پیدا شدن ابریشمهای مشابهی در جزیره بیورکوی سوئد نیز این نظریه را تقویت کرد. کشف ۴۵۰ سکه نقره باستانی دوران ساسانی در منطقه اوپلاند در استکهلم سوئد نیز همه تردیدها درباره این موضوع را پایان داد. هرچند که شواهد دیگری نیز وجود دارد که میتوان به این فهرست اضافه کرد.
فردریک کارپنتر لیونگکویست از دانشگاه استکهلم، در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که وایکینگها در اواخر دوره ساسانی با بخشهایی از ایران تجارت میکردند و با سقوط ساسانیان نیز به تجارت با ایران ادامه دادند؛ زیرا مسلمانان نتوانستند طبرستان را تصرف کنند.
این شواهد نشان میدهد که وایکینگها از طریق رود ولگا خود را به دریای خزر میرساندند و فولاد و ابریشم و دیگر مایحتاج خود را از طبرستان تامین میکردند. تجارتی که تا سالها بعد و تا زمان سامانیان نیز ادامه یافت و بعد هم با حمله آنها به ایران و غارت بخشهای از شمال شرق دریای مازندران خاتمه یافت، هرچند که آثار بهمانده از وایکینگها تاثیرپذیری زیاد آنان از هنر و فرهنگ ایرانی را نشان میدهد.